آمیـــتیس هدیه خوب خــــــــــــدا

تغییرات این روزهات ..

.. تغییرات این روزهات از وقتی رفتی توی ماه یازده گه گاه وایمیسی سر پا و چند ثانیه همینجوری میموندی و بعد دوباره دستتو به یه جا میگیری و کلی ذوق میکنی از این کارت.الهی من فدات... دست زدن رو یاد گرفتی و موقع ذوق کردن و شادی کردن خیلی با نمک و با هیجان دست میزنی.جون دلمی توووو... حس میکنم بیشتر از همیشه میفهمی چی میگم و وقتی باهات حرف میزنم خوب دقت میکنی و انجامش میدی یا وقتی یه کاری رو دوس ندارم انجام بدی وقتی میگم مامان جان او کار بده  نباید اون کارو بکنی ،فورا از انجام دادنش دست میکشی و به سمت من میای یا سرتو با یه چی دیگه گرم میکنی الهی فدای اون فهم و شعورت...... چهار تا دندون بالا و چهارتا پایین در حال در اومدنه و قیافتو خیلی شیرین و...
14 آذر 1391

دیروز که مسافرت بودیم یازدهمین ماهگرد تو نازنینم بود

دیروز یک شنبه یازدهمین ماهگردت بود از پنج شنبه شب تا غروب یکشنبه سسندج بودیم و خاله ها و مادر جون فاطمه و بابا یزرگ پیشاپیش بررات تولد گرفتن و کلی کادو که البته برای من و بابا هم کادو دادن... توی راه برگشت هم کلی بارون و مه بود امروز۶،۷ نوبت دکتر و چک اپ داری عزیزکم
6 آذر 1391
1